جنگ در خاورمیانه در ماه آوریل بود که به مرحله هستهای نزدیک شد، وقتی درگیری جمهوری اسلامی و اسرائیل به نقطهای رسید که مقامهای جمهوری اسلامی صحبت از تجدیدنظر در دکترین هستهای و در لفافه تهدید به ساخت تسلیحات هستهای کردند.
اریک بروئر در مقالهای که در فارن افرز منتشر شده است به این موضوع میپردازد و مینویسد این سخنان نشاندهنده تحولی جدید و خطرناک در راهبرد جمهوری اسلامی است تا سلاح هستهای بسازد و از آن بهعنوان عاملی بازدارنده استفاده کند.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بهتدریج بسیاری از قابلیتهای کلیدی لازم برای ساخت سلاح هستهای را به دست آورده است، و به کشوری بهاصطلاح در آستانه ساخت سلاح تبدیل شده است و اکنون میتواند در عرض چند روز اورانیوم غنیسازیشده مورد نیاز برای ساخت یک بمب را تولید کند.
نویسنده در ادامه میافزاید تهران با تاکید بر پتانسیل ساخت بمب و تهدید به برداشتن قدمهای نهایی برای ساخت تسلیحات هستهای، امیدوار است بتواند از تحریمهای بینالمللی و حمله به برنامه هستهایاش جلوگیری کند.
اما این راهبرد بیخطر نیست، و تهران همچنان به هزینههای امنیتی احتمالی ساخت تسلیحات هستهای حساس خواهد بود. ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب هستهای آسان نخواهد بود، اما کاهش ظرفیتهای هستهای تهران بهمراتب دشوارتر خواهد بود. به عقیده بروئر، واشینگتن باید مسئله ایران را در اولویت قرار دهد و از قدرت دیپلماتیک و اقتصادی آمریکا استفاده کند تا از فاجعه تبدیل ایران به کشوری در آستانه یا مسلح به تسلیحات هستهای جلوگیری کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نخستین نشانههای تلاش جمهوری اسلامی برای استفاده از ظرفیت آستانه هستهای بهعنوان عامل بازدارنده در سال ۲۰۲۳ رخ داد، پس از آنکه فرانسه، آلمان، و بریتانیا تهدید به اعمال دوباره تحریمهای شورای امنیت کردند، و تهران در پاسخ تهدید کرد که از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج خواهد شد. این اقدام مهمترین مانع قانونی دستیابی جمهوری اسلامی به بمب هستهای و احتمالا نظارتهای بینالمللی بر برنامه هستهای ایران را از بین میبرد.
به نظر میرسد این تهدیدها اثر مطلوب را داشت، جمهوری اسلامی هنوز اورانیوم را تا ۹۰ درصد غنیسازی نکرده است، و اروپا نیز تحریمها را دوباره اعمال نکرده است.
بروئر مینویسد راهبرد تهدید به ساخت بمب هستهای پس از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ غزه علنیتر و صریحتر شده است، و تهران از ترکیبی از سیگنالدهی فنی و لفاظی برای افزایش باورپذیری بازدارندگی هستهای و مدیریت تنشها بهره برده است. این مسئله که رهبران جمهوری اسلامی برنامه هستهایشان را از دید عموم پنهان نکردهاند حاکی از آن است که این ظرفیت آستانهای را به چشم سرمایه میبینند. بهعنوان مثال، جمهوری اسلامی در دسامبر گذشته سانتریفیوژهای پیشرفته را به تنظیمی بازگرداند که نشان میداد در اوایل سال مقدار اندکی اورانیوم تا ۸۴ درصد غنیسازی شده بود، مقامهای جمهوری اسلامی میدانستند که این موضوع از چشم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی دور نخواهد ماند و آن را گزارش خواهند داد. آنها در واقع میخواستند این پیام را منتقل کنند که گزینه تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی روی میز بازگشته است.
نویسنده مقاله معتقد است در حالی که آمریکا و متحدانش به دنبال راهحلی دیپلماتیک برای چالش هستهای جمهوری اسلامی میگردند، باید تهدیدهای تهران را مدیریت کنند و اجازه ندهند از آستانه هستهای عبور کند. به نظر میرسد جمهوری اسلامی فقط در صورتی از ساخت سلاح هستهای خودداری میکند که خط قرمزهایشــ فعالسازی مکانیسم ماشه یا حمله به تاسیسات هستهای ایرانــ رعایت شوند. اما با ادامه روند ممانعت از نظارتهای بینالمللی، تضمین رعایت خط قرمزها دشوارتر و حمله نظامی محتملتر میشود.
به عقیده بروئر، اگر تهران میخواهد از چنین اتفاقی جلوگیری کند، باید امکان دسترسی بیشتر بازرسان آژانس را فراهم کند، نکتهای که آمریکا و کشورهای اروپایی باید بر آن تاکید کنند. آمریکا و متحدانش همچنین میتوانند هزینههای دیپلماتیک لفاظی جمهوری اسلامی در مورد ساخت بمب هستهای را افزایش دهند.
علاوه بر این، واشینگتن باید گزینه انتشار اطلاعات در مورد هرگونه فعالیت هستهای اعلامنشده ایران را مدنظر قرار دهد، اتفاقی که در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ رخ داد و به افزایش فشار بینالمللی بر جمهوری اسلامی کمک کرد.
آمریکا همچنین باید برای تهران روشن کند که عبور از آستانه هستهای به حضور نظامی پررنگتر آمریکا در منطقه و تقویت توافقهای امنیتی میان آمریکا و کشورهای منطقه منجر خواهد شد، که با هدف بلندمدت جمهوری اسلامی برای بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه در تضاد است.
در هر صورت زمان در حال گذر است و اکتبر ۲۰۲۵ آخرین مهلت مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی است و پس از آن برنامه هستهای ایران از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج و تحریمها منقضی خواهد شد.
نویسنده در پایان مینویسد این وضعیت زمینهساز بحران در سال ۲۰۲۵ است، که احتمال دارد به جنگ منجر شود، ایران مسلح به سلاح هستهای یا ایرانی که همواره در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار دارد. آمریکا و متحدانش باید در مورد توافقی جدید تصمیم بگیرند و آن را هرچه زودتر به جمهوری اسلامی ابلاغ کنند. در عین حال، آمریکا و اروپا تا اکتبر ۲۰۲۵ فرصت دارند به بازسازی اهرمهای فشار از طریق افزایش تدریجی فشار دیپلماتیک و اقتصادی بپردازند، بدون اینکه جمهوری اسلامی را به سمت ساخت سلاح هستهای سوق دهند که چشمانداز دستیابی به توافق دیپلماتیک را از بین خواهد برد. کاری ساده و بدون خطر نخواهد بود، اما بیتردید نسبت به گزینههای دیگر ارجح است.